نهم مهر سال 1388 بود که اولین بار دستای من و آقای همسر برای یه آغاز زیبا هم پیمان شد... نهم مهر بود که برای ما عدد 9 رو یه عدد خاص و به یاد موندنی کرد... یه عدد که هر ماه نهم اون روز رو سعی میکردیم یه کم متفاوتتر داشته باشیم و تا حالا از نهم مهر ماه سال 88 تا امروز این رسم توی زندگی ما موندنی شده...
امروز ما شصت و پنجمین نهم زندگیمون رو جشن میگیریم... و در واقع پنجمین سالگرد رو ...
گرچه باز هم آقای همسر در تبریک این روز پیش قدم بود و من به محض اینکه چشمامو صبح باز کردم تبریک این نهم رو شنیدم، و من باز هم عقب موندم از این پروسه تبریک نهمها، اما خوشحالم که خدا هنوز کنارمونه... بهتره بگم پشت و پناهمونه... خوشحالم و از ته دلم خدا رو برای رسیدن شصت و پنجمین ماهگرد عقدمون شکر میکنم...
الهی شکر....