درخشش ستاره

درخشش ستاره

آسمان آرام است و ستاره باز هم می‌آید، می‌درخشد آرام...
درخشش ستاره

درخشش ستاره

آسمان آرام است و ستاره باز هم می‌آید، می‌درخشد آرام...

آرزو...

کاش یه اهرمی وجود داشت که این روزها منو یه کم هل می‌داد، تا درسمو بخونم... حس می‌کنم وقتم رو درست استفاده نمی‌کنم، یعنی در واقع اون مقدار کمی وقتی که برام باقی می‌مونه...

این ترم 20 واحد برداشتم و امتحاناتمم پشت سر هم خواهد بود... درس‌ها همه سخته و تخصصی و جزوه‌ها هم قطور... هم یه کم می‌ترسم، هم نا امیدم... امتحانات از 28 دی شروع می‌شه و از طرفی هیچ برنامه‌ ریزی درست و در مونی برای ارشد نکردم... با کمال خوشحالی نشستم تا شانسی قبول شم...

حالا میان همه این گل و گلستانی که برای خودم درست کردم، هی فکر حضور توی کلاسای جانبی قلقلکم می‌ده...

یکی از آرزوهام که اخیرا همه تلاشمو کردم تا محقق بشه، پیانیست شدن بود... همیشه دوست داشتم یه سازی رو درست و درمون یاد بگیرم... چند سال پیش رفتم سراغ سه‌تار اما رهاش کردم چون خودم جدی نمی‌خواستم یاد بگیرم...

تا اینکه امسال رفتم دنبال پیانو، یه قدم‌هایی هم برداشتم، با یه استاد خوب صحبت کردم تا کلاسامو شروع کنم... اما چون می‌خواستم از همون ابتدا پیانو بخرم و بعد کلاسم رو شروع کنم، فعلا دست نگه‌داشتم تا خرید پیانو که اونم حدود یک ماهه دیگه زمان می‌بره... شایدم کمتر...

مهم این بود که هم خودم، هم آقای همسر این دفعه با قاطعیت رفتیم دنبال این خواسته... و واقعا هم دلم می‌خواد خیلی جدی این قضیه رو دنبال کنم که البته بعد از خرید پیانو، چه بخوام و چه نخوام قضیه جدی دنبال خواهد شد...

روزی که رفتیم با استادی که قراره ازش پیانو یاد بگیرم صحبت کنیم، روز سخت و شلوغی بود... بعد از کار و دانشگاه و ترافیک خودمونو رسوندیم شرق تهران، و آموزشگاهی که استاد اون‌جا کار می‌کنه... اولین بار بود که حضوری باهاش صحبت می‌کردم...

خودش شروع کرد چند تا اجرا، و جالب این جا بود که با خواب‌های طلایی شروع کرد... این آهنگ جواد معروفی شاید بهتره بگم اولین انگیزه من برای پیانیست شدن بود، وقتی اجرای زنده‌اش رو توسط یه استاد می‌دیدم، داشتم از خوشحالی بال در می‌آوردم

تازه فهمیدم وقتی یکی از دوستان می‌گفت پیانو سحر و جادو می‌کنه آدمو، یعنی چی؟ اون قدر این قطعه رو گوش کرده بودم، که وقتی شروع کرد به اجرای همون قطعه قلبم داشت از سینم بیرون می‌زد... و هر روز ساعت‌ها به قطعه‌های مختلف پیانیست‌های مختلف گوش می‌دم و بی‌تابانه منتظر ردیف شدن کارها برای خرید پیانو‌ام تا زودتر کلاسم رو شروع کنم...

این یکی از بزرگ‌ترین آرزوهامه که بازم من در این سن و سال یاد تحقق آرزوهام افتادم... گرچه می‌دونم دیره خیلی الان شروع پیانو، اما اون قدر هیجان‌زده و منتظرم، که اصلا برام مهم نیست این همه زمانی که از دست رفته و فقط دارم به روزهای در پیش رو فکر می‌کنم

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.