درخشش ستاره

درخشش ستاره

آسمان آرام است و ستاره باز هم می‌آید، می‌درخشد آرام...
درخشش ستاره

درخشش ستاره

آسمان آرام است و ستاره باز هم می‌آید، می‌درخشد آرام...

حال دلم...

حالم خوبه... یه آهنگی از لارا فابین رو دارم گوش می‌دم که حالم رو خوب‌ می‌کنه ... اون قدر با این آهنگ حس خوبی بهم دست می‌ده که همزمان که دارم گوش می‌کنمش، لبخند می‌زنم... انگار یه جای دیگه سیر می‌کنم...

این آهنگ برای من یه جوریه... وقتایی که حالم بده، بدترم می‌کنه و وقتایی که حالم خوبه، باهاش پرواز می‌کنم... هفته‌ی گذشته هفته‌ی خوبی نبود برام... یه کم درگیری‌های ذهنی پیدا کرده بودم با خودم... حتی جرات گوش کردن صدای پیانو رو هم نداشتم... صدای پیانو که همیشه برام پر از حس خوبه...

صدای پیانو منو به سمت آرزو‌هام می‌بره و الان که نتونستم کلاسم رو شروع کنم، غمگین می‌شم از گوش کردن به صدای پیانو...

این هفته قرار بود که کلاس رانندگی رو شروع کنم اما نکردم... دلیلم برای شروع نکردن کلاس موجه بوده برای خودم و نمی‌شه گفت بی‌برنامگی داشتم، چون برنامه‌ریزیم درست بوده...

امروز خیلی کار برای خودم تعریف کردم که باید انجامشون بدم اما اون قدر حس و حال بهاری دارم که ذهنم مرتب پرواز می‌کنه... پرواز می‌کنه به سمت آرزوهای دور و درازی که دارم... بهار فصل احساسی شدنه... فصل شعر گفتن و شعر خوندن... فصل گوش کردن آهنگ‌های ملایم زیر نم‌نم بارون ... بهار فصل عاشقانه‌هاست... عاشقانه‌های پر شور...

احساس می‌کنم هنوز مثل یه دختر بچه‌ای هستم که دلش می‌خواد توی یه فضای وسیع و بزرگ دنبال پروانه‌ها بره و با صدای بلند بخنده... دلم شادی‌های رویایی می‌خواد... دلم دوری از این شهر و این همه شلوغی رو می‌خواد... دلم یه دشت سبز می‌خواد که بتونم با صدای بلند شعر بخونم، بتونم روی سبزه‌هاش دراز بکشم و به آسمون نگاه کنم، بتونم پرواز پرنده‌ها رو تماشا کنم...

دلم امروز تمام این آرزوهای کوچیک و صورتی رو می‌خواد... دلم امروز بچگی می‌خواد... شیطنت می‌خواد... دوری از دنیای آدم‌بزرگا و سیاهی‌هاشونو می‌خواد... دلم امروز عجیب‌ شده حالش...

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.