درخشش ستاره

درخشش ستاره

آسمان آرام است و ستاره باز هم می‌آید، می‌درخشد آرام...
درخشش ستاره

درخشش ستاره

آسمان آرام است و ستاره باز هم می‌آید، می‌درخشد آرام...

تنهایی...

خدا نکنه آدم اسیر دکتر رفتن بشه توی این مملکت... هزینه‌های ویزیت‌ها و آزمایش‌ها یه طرف، علافی‌های مربوطه هم از طرفی دیگر و بعد هم انگار یه جورایی هر چی دکتر می‌ری بیشتر باید بری دکتر...

پروسه دکتر رفتن‌های من هم یه ماهی شروع شده... در واقع دکتر پوست و داخلی و تیروئید و ... همه همزمان شد و امروز رفتم تا آزمایش‌هایی که سه تا دکتر نوشته بودند رو بدم... یه چیزی حدود 10 تا شیشه شایدم بیشتر ازم خون گرفت... یکی از دستام دیگه ازش خون نمی‌اومد و از دست دیگه‌م ادامه آزمایش‌ها رو گرفت... منم که نسبت به آمپول و سوزن سرنگ فوبیا دارم قلبم داشت از توی حلقم میومد بیرون...  وقتی از آزمایشگاه اومدم بیرون پله‌ها رو درست نمی‌دیدم...

خدا رو شکر این آزمایشگاه دانش که یکی از معتبرترین آزمایشگاه‌هاست در دو قدمی محل کار ما واقع شده و زود تونستم خودمو برسونم به سرکار... این تنها رفتن  من به آزمایشگاه مزید علت شد، از اونجایی که همیشه آقای همسر باید در کنار من باشه، امروز نبودن اون، ترس من از آمپول، اون همه شیشه خون و ... همه اینا دست به دست هم داد که با اون حال نزار برسم اینجا و با همین حال نزار هم بشینم چای سبز صبحگاهیمو بخورم...

دیروز کلاس پیانو داغون بودم... نمی‌دونم چرا این قدر گیج‌بازی در میاوردم... خیلی بد بودم... خیلی.... اون قدر بد که فکر کنم استادم فکر کرد با یه گیج طرفه... اصلا نمی‌تونستم بین خوندن نت‌ها و هماهنگ‌کردن دست‌ها، خوب و با سرعت عمل کنم... به طرز فجیعی خنگ‌ شده بودم... استادمم گفت ساز سختی رو انتخاب کردی و راه زیادی در پیش داری...

دیروز خبری اومد که استاد فریبرز لاچینی، در یک حادثه دچار سوختگی شد و صورتش و دست‌هاش سوختند... استاد لاچینی خالق «پاییز طلایی» و یکی از بزرگ‌ترین پیانست‌هاست و چه قدر ناراحت‌کننده بود شنیدن این خبر که این استاد بزرگ دست‌هاش اون طور سوخت و معلوم نیست که دیگه اون انگشت‌ها بتونه روی کلاویه‌ها باز هم آثار بی‌نظیری خلق کنه یا نه...

****

اندرحکایات تعویض خونه باید بگم که دیروز باز رفتیم چند جای دیگه رو هم دیدیم... یه اصلی وجود داره وقتی آدم می‌خواد خونه‌شو عوض کنه، البته این اصل فقط برای ما صدق می‌کنه و اون هم اینکه، خونه‌ما رو ارزون می‌خرن، اما هر خونه‌ای که بخوایم بخریم به شدت گرونه... نمی‌دونم چرا؟

خلاصه که دیروز حسابی نا امید و خسته برگشتیم خونه بدون اینکه به نتیجه‌ای برسیم... فعلا خونه رو گذاشتیم فروش تا اگر مشتری پیدا کرد، بریم دنبال خونه... اما نتیجتا تصمیممون این شد که توی همون مجتمع خودمون واحد‌های متراژ بزرگ‌تر رو بگیریم... چون هم فضای شهرکمون رو بسیار دوست دارم و هم محیط شهرکی رو از محیط خیابون‌های بیرون از شهرک بیشتر دوست دارم...

****

دل‌نوشت: یه وقتایی هست که با تمام وجود احساس می‌کنی  فقط خدا برات مونده... اون لحظات، حس نابی داره اما کاش خدا ملموس‌تر می‌تونست دست بنده‌هایی که فقط چشم امیدشون به اونه، بگیره...

دلگرفتگی من هنوز ادامه داره... دارم تلاش می‌کنم شاد باشم و بخندم و حواسمو به زندگی پرت کنم... یه بغض دائم دارم... یه بغض که اگه بهش بها بدم شروع می‌کنه به باریدن، از اون باریدن‌هایی که دیگه بند نمیاد...  کاش زودتر این بغض تموم بشه...

نظرات 5 + ارسال نظر
حسام یکشنبه 18 مرداد 1394 ساعت 18:41 http://joyayekar90.blogsky.com/

سلام؛
انشااله همه چیز درست میشه...

توکل بر خدا...

سما یکشنبه 18 مرداد 1394 ساعت 14:01 http://Thisissama.loxblog.com

فکر نکنم هیچ کس تو این یکی دو سال به اندازه من دکتر رفته باشه، اتفاقا می خواستم بنویسم درموردش، نابود شدم دیگه...
خرید خونه شیرینه... پیدا می کنی گلم، پیش پیش مبارک باشه

آره تو هم بدتر از من خیلی دکتر می‌ری و خیلی مریض می‌شی... البته یه بخش زیادی از این بیماری‌ها به خاطر اعصاب و درگیری‌های عصبی به وجود میاد

نیره پنج‌شنبه 15 مرداد 1394 ساعت 09:53

پرس و جو کردم برای بیمه
حدود یک میلون و سیصد هزار نومن ررای هرنفر میگیرن برای بیمه تکمیلی که به صرفه نیست
خیلی از خدمات رو هم نداره و خیلی از خدمات هم زمان انتظار داره
کلا منصرف شدیم

ولی بیمه تکمیلی ما که پارسیانه خوبه. سالانه 500 تومن میگیره. خدماتشم بد نیست

نیره چهارشنبه 14 مرداد 1394 ساعت 15:38

دکتر رفتن رو هم که نگو و نپرس. یعنی آدم سرکیسه میشه
یک میلیون بریا دوتا آزمایش و یک آندوسکوپی دادیم. حالا بازم باید بریم برای ویزیت و...
بیمه تکمیلی نداریم
شما چطور؟

ما بیمه تکمیلی داریم خوشبحتانه. شما هم می تونید خودتونو بیمه کنید

نیره چهارشنبه 14 مرداد 1394 ساعت 15:37

این اصل برای همه همینطوره
هرچیزی که بخوای بفروشی تو سر مال میزنن
بخوای همون رو بخری انقدر تبلیغ میکنن انگار که طلاست
بابت استاد لاچینی هم متاسفم. ان شاالله هرچه زودتر خوب بشن.

انشالله

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.